شب عید بود. نیروهای خود را آماده کرده بودیم. از قرارگاه، دستور حرکت برای عملیات، صادر شد. به دلیل بعد مسافت و امکان عدم پشتیبانی، نیروها باید مهمات زیادی را حمل می کردند. پس از ساعتها راه رفتن و دویدن، بالاخره به موقعیت دشمن نزدیک شدیم و پشت میدان مین، توقف کردیم، تا دستور حمله صادر شود، دستور لغو عملیات و برگشت نیروها صادر شد. پس از نماز مغرب وعشاء، نیروهای عازم پیکار، در مسیر طولانی منطقه عملیاتی وارد شدند. هر نیروی پیاده و تک تیرانداز، با وجود تجهیزات و مهمات اضافی، باید گلوله های آرپی جی را حمل می کرد؛ چرا که عمق نفوذ شاید پشتیبانی را تا چند روز ناممکن می ساخت. در طی مسیر باید از شیاری که از داخل تپه ها می گشت، عبور می کردیم، یعنی همان مسیری که دیشب طی کرده بودیم. نزدیک آن شیار توقف کردیم. آیا امکان ندارد که دشمن با توجه به عبور ما از این شیار، محل را شناسایی کرده باشد و با استقرار نیرو و کمین، ما را دچار مشکل کند؟ تصمیم گیری خیلی مشکل بود. اگر وارد شیار شویم و دشمن کمین کرده باشد، ممکن است تمامی چهار گردان قتل عام شوند؛ چرا که در بازگشت دیشب، حتماً مهمات و ادواتی به جای مانده است. موضوع را با برادر ردانی پور، آن عارف واصل و فرمانده بزرگوار و دلداده ای که ذکر «یابن الحسن» او آرام و قرار از هر متوسلی می گرفت، و فرمانده بزرگواری که تهور و تدبر را با تهجد و توسل جمع نموده بود، در میان گذاشتند. پس از استماع و اطلاع از آخرین وضعیت دشمن و نظرات دیگر مسئولان، متوسل به حضرت مهدی (عجل الله) شد و با ذکر و نیاز به درگاه عالم سرّ غیب، تفألی به قرآن زد و تصمیم گرفت که از مسیر دیشب (شیار داخل تپه ها) عبور نکنیم. مسیری که دو ماه شناسایی شده بود و در داخل آن انبارهای مهمات جاسازی شده بود و دقیقاً هر پیچ و خم آن علامت گذاری شده بود. صبح عملیات، وقتی همه گردان ها موفق شدند به هدفهای تعیین شده برسند و بر بلندی های منطقه «عین خوش»، مستقر شوند، چند صد نفر از نیرو های دشمن را در محل شیار اسیر کردند و ما متوجه شدیم تمامی طول مسیر شیار را با استقرار چهار صد نفر نیرو، کمین گذاشته بودند بطوری که اگر گردانهای ما از آن مسیر حرکت کرده بودند تمامی نیرو ها، قتل عام می شدند. آنگاه بود که متوجه تأثیر آن تفأل به قرآن و توسل به امام زمان (عج) شدم، سر به سجده گذاشتم و لحظه ای گریه امانم نمی داد. خدایا چگونه سپاس تو را گوییم و از کدامین تفضل و عنایت تو شکرگذاری کنیم. این یکی از امدادهای الهی در حماسه بزرگ فتح المبین بود.
(کتاب کرامات شهدا، جلد اول، صفحه123)
|